معنی ذات عوار - جستجوی لغت در جدول جو
ذات عوار
(تُ عِ)
آهمند. معیوب. فاسد
ادامه...
آهمند. معیوب. فاسد
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ذات سوار
(تُ سِ)
زنی مجلّله و صاحب مکانت: لو ذات سوار لطمتنی
ادامه...
زنی مجلّله و صاحب مکانت: لو ذات سوار لطمتنی
لغت نامه دهخدا
ذات عشاء
(ضِ کَ دَ)
شامگاهی. در شبانگاهی. بشبانگاهی
ادامه...
شامگاهی. در شبانگاهی. بشبانگاهی
لغت نامه دهخدا
ذات وبر
(تُ وَ بَ)
یقال للرجل اذا تکلم بما ینکر علیه، جئت بها شعراء و ذات وبر
ادامه...
یقال للرجل اذا تکلم بما ینکر علیه، جئت بها شعراء و ذات وَبر
لغت نامه دهخدا